سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کتاب الکس فرگوسن

فصل 6 (دیوید بکام)                          منبع:www.Tarafdari. Com

 دیوید بکهام

از زمانی که دیوید اولین ضربه را به توپ زد، شکست ناپذیر به نظر می رسید. او مصر بود تا توانایی هایش را به همه نشان

دهد و بهترین باشد. من و او کار خود را در یک تابستان آغاز کردیم. ما به عناوین زیادی رسیدیم. موفقیت های زیادی را

کسب کردیم و سرانجام خود را به همگان اثبات کردیم. به نظر من گاهی اوقات شما باید چیزی را از کسی دور کنید تا بفهمید

آن فرد چقد آن را دوست دارد. زمانی که بکهام به آمریکا و لس آنجلس گلکسی پیوست به نظر من او بخشی از دوران فوتبال

خود را رها کرد. پس از آن او به سختی برای بازگشت به جایگاه گذشته اش تلاش می کرد و اشتیاق بیشتری را برای پیوند

زدن خود به زمانی که با ما بود را نشان می داد. دیوید در انتقال خود از رئال مادرید به لیگ حرفه ای آمریکا انتخاب های

زیادی را نداشت. من فکر می کنم او نیم نگاهی به هالیوود داشت و آن را به عنوان حرفه بعدی خود انتخاب کرده بود وگرنه

هیچ دلیل فوتبالی نمی توانست باعث شود او به آمریکا برود. او از بازی کردن در تیم های بزرگ باشگاهی و تیم ملی ناامید

شده بود و هم چنان که برای بازگشت به تیم ملی می جنگید.

نکته نا امید کننده ای که در مورد او وجود دارد این است که وی نتوانست در سال های آخر فوتبال خود در جایگاه اصلی اش

به میدان برود.

من رشد فوتبال او را شاهد بودم. بین اسکولز، گیگز و بکهام قطعا دیوید پسر دوست داشتنی من بود. او در جولای 1991 به

یونایتد پیوست. هر چند بعد ها از او به عنوان یکی از اعضاء کلاس 99 یاد شد.

قهرمانی در جام حذفی جوانان همراه بزرگانی چون نیکی بات، رایان گیگز و گری نویل، انجام 493 بلزی در ترکیب اصلی و

به ثمر رساندن 58 گل از جمله گل از وسط زمین او به ویمبلدون باعث شد او به جهان معرفی شود.

زمانی من یونایتد را ترک کردم گیگز و اسکولز همراه من بودند، اما در آن زمان 11 سال از جدایی دیوید می گذشت. در یک

روز چهارشنبه مورخ 15 جون 9114 ما خبر انتقال دیوید به رئال مادرید را به رسانه ها اعلام کردیم. مبلغ این قرارداد 9348

پوند بود. در آن زمان این خبر مانند بمب در دنیا صدا کرد و به یکی از لحظات به یاد ماندنی باشگاه بدل شد.

من هیچ کینه ای از دیوید نداشتم، ندارم و نخواهم داشت. من او را دوست دارم و فکر می کنم او شگفت انگیز است. اما شما

نباید به آنچه خوب هستید قانع شوید.

زندگینامه فرگوسن

دیوید تنها شاگرد من بود که شهرت را به فوتبال ترجیح داد او شناخته شدن در بیرون زمنی فوتبال را به عنوان اولویت اصلی

خود انتخاب کرد. شخصیت ها در نوجوانی شکل می گیرند. برای مثال رونی از شرکت های مختلفی پیشنهاد های زیادی

داشت اما او فوتبال بازی کردن را انتخاب کرد. چرا که شخصیت او متفاوت بود یا در مورد دیگری سعی داشتند گیگزی را از

ما جدا کنند، و این اتفاقی بود که هرگز رخ نداد!

در فصل آخر حضور دیوید در اولدترافورد ما او را زیر نظر داشتیم. او به شدت افت کرده بود و ما شایعاتی مبنی بر مذاکرات

بین او و مادرید می شنیدیم همین عوامل باعث شد ما نهایتا اجازه خروج او را صادر کنیم.

تنش میان ما که موجب آشوبی بزرگ در تیم شد از فوریه 9114 آغاز شد، جایی که ما با حساب دو بر صفر نتیجه را به آرسنال

واگذار کردیم. اشتباه دیوید در آن بازی نابخشودنی بود. بدون شک او روی گل دوم آرسنال که توسط سلیوین ویلتورد به ثمر

رسید مقصر بود. او خیلی زود از تعقیب ویلتورد دست کشید و روی گل کاملا مقصر بود.

اما بعد از بازی او اشتباهش را نمی پذیرفت. من اعتقاد داشتم او باید ویلتورد را تعقیب می کرددرحالی که او باور داشت تعقیب

ویلتورد بی فایده بوده است. پس از بازی در رختکن بین من و او حدودا 91 متر فاصله بود. بین ما ردیفی از کفش ها وجود

داشت. دیوید شدیدا عرق کرده بود. من به سوی او رفتم و یکی از کفش ها را به سوی او پرتاب کردم. آن کفش دقیقا به

بالای چشم دیوید برخورد کرد. طبیعتا پس از آن ضربه او بلند شد تا به من چیزی بگوید اما بازیکنان او را متوقف کردند. من

به او گفتم:" بنشین سرجایت. تو تیمت را سرافکنده کردی. حالا هرچقدر که بخواهی می توانی بحث و مجادله کنی."

روز بعد من او را به دفترم فراخواندم و بازی را همراه یکدیگر تماشا کردیم. اما او هم چنان اشتباه خود را نمی پذیرفت. از

زمانی که وی نشست فقط به من گوش می کرد و هیچ حرفی نمی زد.

من از او پرسیدم:" آیا می فهمی چرا تو را به این جا فراخوانده ام؟" او حتی پاسخ مرا هم نداد. روز بعد داستان ما در مطبوعات

بود. گروه آلیس جای لنگه کفش روی ابرو دیوید را برجسته کرده بود. در همین روزها بود که من تصمیم برفروش دیوید

گرفتم و این موضوع را به هیئت رییسه اعلام کردم. این پیامی آشنا برای آن ها بود. لحظه ای که بازیکنان فکر کنند از

سرمربی بزرگ تر هستند، باید باشگاه را ترک کنند. من همیشه گفته ام:" زمانی که مربی جذبه خود را از دست بدهد شما

باشگاهی نخواهید داشت همه چیز آشفته خواهد شد و این زمانی است که شما در مشکل گرفتار می شوید."

دیوید فکر می کرد از آلکس فرگوسن بزرگتر است. در این موضوع شکی در ذهن من نیست. این که شخص مربی فرگوسن

باشد یا هر شخص دیگری مهم نیست، در اصل نام مهم نیست جذبه و اقتدار مهم است. شما نمی توانید در رختکن با یک

بازیکن بحث کنید و پاسخ او را بدهید. خیلی از بازیکنان این عمل را امتحان کردند اما تصمیم گیرنده در یونایتد سرمربی

است و این موضوعی بود که بکهام آن را رعایت نکرد.

زندگینامه فرگوسن

پس از آنکه ما در لیگ قهرمانان اروپا به عنوان صدرنشین صعود کردیم. حریف رئال مادرید در دور حذفی شدیم. در اسپانیا

حرکات دیوید متفاوت بود. از نوع دست دادن با کارلوس گرفته تا دیگر رفتارهایش. به هر حال ما آن بازی را با حساب 4 بر

1 در برنابئو باختیم. اما پس از آن ما باید به مصاف نیوکاسل می رفتیم. به دیوید گفتم علت عدم آمادگی سولشر را جایگزین

تو خواهم کرد. در آن بازی ما 6 گل زدیم و سولشر نیز عالی بازی کرد.

دیوید قدرت خود را از دست داده بود. او به اندازه کافی خوب نبود. چند روز پیش از بازی برگشت ما با رئال من به او گفتم:"

دیوید توجه کن! من با اوله کار را شروع می کنم و تو باید روی نیمکت بنشینی."

پس از آن او رویش را از من برگردانند و با ناراحتی من را ترک کرد.

اما در شب بازی او فوق العاده بود. دیوید در دقیقه 64 به جای ورون به بازی رفت و در دقیقه 58 با یک ضربه زیبا دروازه

رئال را باز کرد و گل برتری ما را به ثمر رساند. هرچند به واسطه هتریک رونالدو در آن بازی نهایتا ما از دور رقابت ها کنار

رفتیم.

دیوید سعی داشت هواداران را به وجد آورد اما بدون شک هدف از این حرکت حمله به من بود.

انتقال او به مادرید محمتل به نظر می رسید. اما اولین پیشنهاد رسمی از سوی مادرید در ماه می به ما ارائه شد. زمانی که ما

قهرمان لیگ برتر شده بودیم. یک روز پیتر کینان به من زنگ زد و گفت:" رئال مادرید دیوید را می خواهد."

من گفتم:"خیلی خوب است." ما انتظار داشتیم رئال مادرید حداقل 98 میلیون پوند را در ازای بکهام به ما بدهد.

پس از آن بار دیگر در حالی که من در فرانسه بودم پیتر به من زنگ زد و گفت:"رئال پیشنهاد دیگری را ارائه کرده است."

من نیز در پاسخ گفتم:" دیوید را به مبلغ کمتر 98 میلیون پوند نخواهم فروخت."

دیوید هم چنان با ما بود. در پیروزی 3 بر 1 ما در مقابل چارلتون در اولدترافورد ما قهرمان لیگ برتر شدیم. هم چنین در

آخرین بازی ما در مقابل اورتون که با پیروزی 9 بر 1 ما خاتمه یافت دیوید از فاصله 91 یاردی دروازه اورتون را باز کرد.

در همان بازی بود که من با پدیده ای به نام رونی آشنا شدم. دیوید نقش پررنگی در قهرمانی ما در لیگ برتر داشت. بنابراین

دلیلی نداشت بازی در گودیسون پارک آخرین بازی او برای ما باشد. شاید در آن زمان او هنوز آنقدر تجربه نداشت تا کارهایش

را سامان دهد اما هم اکنون به نظر می رسد او در کارهایش نظم و برنامه دارد.

هم اکنون او مطمئن تر و با کنترل بهتری زندگی خود را پیش می برد، اما وجود یک ستاره دنیای هنر در زندگی او باعث شد

فوتبال او خراب شود.

زندگینامه فرگوسن

برای مثال پیش از سفر ما به لسترسیتی او کلاهی بر سر داشت. زمان شام در رستوران او هم چنان کلاه خود را بر سر داشت.

من به او گفتم:" دیوید کلاهت را از سر بردار، این جا رستوران است." او توجهی به حرف من نکرد. من با تاکید بیشتر گفتم:"

احمق نباش! کلاهت را بردار." اما او از انجام این کار امتناع کرد.

روز بعد در تمرین پیش از بازی دیوید هم چنان کلاه خود را بر سر داشت. من به او گفتم:" اگر همین حالا کلاهت را بر

نداری تو را در ترکیب تیم قرار نخواهم داد!"

او عصبانی شد و سرانجام کلاهش را از سر برداشت. سر او بدون مو بود. کاملا اصلاح شده، من به او گفتم:" همه این بازی

ها به خاطر یک سر کچل بود؟ تو نمی خواستی کسی متوجه سر بدون مویت شود؟"

او می خواست کلاه را دقیقا قبل از شروع بازی بردارد تا جلب توجه کند. در این هنگام بود که من فهمیدم تنها مشغله او بازی

کردن فوتبال نیست و او به تیم ضرر می زند.

دیوید در باشگاه عالی بود او هر فصل 19 الی 18 گل به ثمر می رساند. بازی با توپ او فوق العاده بود و از همه نظر عالی

بود. اما با رفتارهایش شانس حضور در بهترین ها و تبدیل شدن به یک اسطوره کامل را از دست داد، چیزی که بعدها حسرتش

را خورد.

ماجرا از زمانی که او 99 یا 94 ساله بود شروع شد. او فکر می کرد علیرغم توانایی هایش در فوتبال نمی تواند به یک بازیکن

در سطح بسیار بالا تبدیل شود. این برای من بسیار بسیار نا امید کننده بود و من فقط می خواستم از او بپرسم:" هی پسر

چه کار می کنی؟!"

زمانی که او به یونایتد پیوست، یک پسر کوچک دوست داشتنی بود. او در 16 سالگی دیوانه فوتبال بود؛ شما نمی توانستید

توپ را از او بگیرید. او عاشق فوتبال بود و در رویا زندگی می کرد. او می خواست تمام رویاهایش را به واقعیت بدل کند.

کاری که شاید اشتباه بود و ما باید او را آگاه می کردیم.

در آن زمان برای من سخت بود که بگویم او اشتباه می کند. او آینده روشنی را برای خود می دید اما بزرگترین اشتباه او زمانی

بود که سعی کرد به یک آیکون و الگو تبدیل شود. او در این امر موفق شد. مردم از او تقلید می کردند و حرکات او را انجام

می دادند اما من یک مرد فوتبالی هستم و دوست ندارم بازیکنانم چیزی غیر از فوتبال ارائه دهند. البته شما می توانید به

عنوان تفریح به کارهای دیگری نیز مشغول شوید. من یک اسب دارم، همانگونه که اسکولز و مایکل اوون نیز اسب دارند.

برخی بازیکنان عاشق هنر بودند همانگونه که من نیز یک نقاشی بسیار زیبا از کیارن ریچاردسون در دفتر خود دارم اما شما

نباید حاشیه ها را وارد زندگی ورزشی خود کنید و خود را در آن غرق کنید.

یک سال پیش از ترک اولدترافورد توسط وی، دیوید می بایست در جام جهانی شرکت می کرد. در بهار سال 9119 او دچار

مصدومیت شد. این یک تراژدی بزرگ بود. مصدومیت او از ناحیه استخوان پا بود، مصدومیتی که دقیقا چهارسال بعد گریبان

زندگینامه فرگوسن

گیر وین رونی شد. رونی بسیار تلاش کرد تا بهبود یابد اما دیوید در عرض چند ماه توانایی حضور در جام جهانی را بدست

آورد.

اما زمانی که انگلستان به ژاپن رسید همچنان نشانه هایی از مصدومیت وی وجود داشت. بعضی بازیکنان به علت اشتیاق

زیادی که برای حضور درجام جهانی دارند به دروغ به شما می گویند در سلامتی کامل به سر می برند. این اتفاق برای دیوید

نیز افتاد. اما دیوید توانست آنگونه که باید بازی کند. اما اوج ناتوانی او در بازی انگلستان در برابر برزیل در شیزوکا بود. حضور

او در جام جهانی به خودی خود مرا متعجب کرد، اما نهایتا او نتوانست آن طور که باید خود را از نظر روحی و روانی برای جام

جهانی آماده کند.

مردم از من به دلیل حمایت از انگلستان انتقاد می کنند چرا که من اسکاتلندی هستم. اگر امروز اسکاتلند با انگلستان بازی

کند من طرفدار اسکاتلند خواهم بود اما من بازیکنان انگلیسی زیادی در تیم خود داشتم و همیشه می خواستم آن ها در تیم

ملی بدرخشند.

اگر شما ستاره هایی مانند بکام یا رونی را در تیم خود داشته باشید آن ها همیشه تحت نظر پزشکان تیم ملی انگلستان هستند.

پزشکان گاهی سر تمرین های ما حاضر می شوند واز بازیکنان تست پزشکی می گیرند و من فکر می کنم این یک توهین

به باشگاه است اما احتمالا به علت اینکه پزشک تیم من اسکاتلندی بود آن ها حساست زیادی روی بازیکنان داشتند. پیش از

جام جهانی 9116 رونی در آخرین لحظات به ترکیب انگلستان اضافه شد. از مدت ها قبل مسئولان تیم ملی نگران وضعیت

رونی بودند و مدام حال وی را جویا می شدند.

از نظر آن ها رونی آماده بود چون به او احتیاج داشتند اما به نظر من رونی 111 درصد نباید در آن رقابت ها شرکت می کرد.

او اصلا آماده نبود.

او نباید به بادن – بادن )محل کمپ تیم ملی انگلستان درآلمان( می رفت. این برای او ناعادلانه بود. او باید استراحت می

کرد. اما وین امید انگلستان در آن رقابت ها بود. در ماجرای دیوید من مطمئن بودم او به اوج خود باز می گردد، اما این

اطمینان در مورد رونی وجود نداشت.

دیوید در تمرینات پیش از فصل، در تمرینات پیش از بازی و در هر زمان دیگری روی فرم بود اما در مورد وین این شک

وجود داشت که او نتواند پس از آن به فرم اصلی خود بازگردد.

حتی اگر مصدومیت دیوید جدی می شد ما می توانستیم به راحتی او را مداوا کنیم. ما با چادر های اکسیژن توانستیم روی

کین را برای جام ملت های اروپا آماده کنیم. اما مشکل بکهام زیاد جدی نبود و او به خودی خود طی 3 یا 8 هفته به سلامتی

کامل رسید.

زندگینامه فرگوسن

در جام جهانی 9119 انگلستان نتوانست انتظارات را برآورده کند. آن ها در مقابل برزیل حرفی برای گفتن نداشتند هم چنین

در دور گروهی نیز آن ها موفق نشدند با بازی مستقیم در برابر سوئد کاری را از پیش ببرند.

بازی مستقیم انگلستان نشئت گرفته از تیم ملی جوانان آن هاست. یکی از دلایلی که ما تام کلورلی را از تیم زیر 91 ساله

های انگلستان به یونایتد آوردیم قدرت ارسال توپ او بود. او به خوبی در طول و عرض توپ را در اختیار بازیکنان می گذارد.

هم چنین کریس اسمالینگ به خوبی توپ را در اختیار می گیرد و حرکت می کند. پست اسمالینگ پستی است که انگلستان

همیشه در آن مشکل داشته است. به علت اینکه آن ها مربی های تکنیکی و قابلی ندارند تا بتوانند بازیکنان 9 تا 16 ساله را

هدایت کنند و در اختیار تیم ملی بزرگسالان قرار دهند.

اما آن ها چگونه باید جبران کنند؟ بازیکنان کامل هستند و از نظر فیزیکی بسیار خوب هستند، اما انگلستان هیچ گاه بازیکن

تولید نمی کند. با این ورش آن ها هیچ گاه قهرمان جام جهانی نخواهند شد و این نگران کننده است.

تیمی مانند برزیل بازیکنان جوان می سازد، آن ها با توپ هرکاری می کنند. حرکات نرم و روان آن ها با توپ باعث می شود،

مخاطبین به فوتبال آن ها علاقه مند شوند.

دیوید به خوبی روی تکنیک خود کار کرد. هم چنین بازی تیمی او فوق العاده بود و علاوه بر آن با مخاطبان و هواداران ارتباط

خوبی داشت و دارد. برای نمونه در جریان انتخاب نشدن او برای تیم المپیک بریتانیا سایت او این موضوع را زودتر از سایت

فدراسیون فوتبال انگلستان اعلام کرد.

زمانی را به یاد می آورم که مل میشن به من گفت:" گیگز و بکهام دو بازیکن در کلاس جهانی هستند تو چگونه آن ها را

به این سطح رسانده ای؟" من در پاسخ او گفتم:" تکنیک آن ها یک هدیه الهی است اما استفاده از این تکنیک و نگه داشتن

آن ها در اوج وظیفه من است."

من همراه دیوید تغییر کردم چرا که او این تغییر را می خواست. چشم های او به دنبال توپ بود و این که در زمان ترک یونایتد

توسط من او در منچستر یونایتد نبود برای هر دو ما شرم آور است.

او می توانست به یک اسطوره بزرگ منچستر یونایتد مبدل شود؛ تنها مشکلی که او داشت نپذیرفتن اشتباهش بود. او هیچ

گاه از جلمه "من اشتباه کردم" استفاده نکرد.

اما من او را تحسین می کنم . او در 43 سالگی توانست به باشگاهی مانند پاریسن ژرمن بپیوندند ودر آنجا یک بازیکن تاثیر

گذار باشد. او این قدرت را از یونایتد به ارث برده بود.

لیگ حرفه آمریکا یک لیگ مسخره و سطح پایین نیست. در آن جا بازیکنان خوبی وجود دارند من دیوید را در فینال لیگ

آمریکا دیدم و او را تحسین کردم. او به خوبی تغییر مسیر می داد، حرکت می کرد و موثر بود. دقیقا همان کاری که در فینال

لیگ قهرمانان اروپا کرد. هرچند او زیاد در جریان بازی نبود اما روی هر دوگل ما تاثیر گذار بود.

زندگینامه فرگوسن

اما رمز موفقیت او چه بود؟ پاسخ اول استقامت است. او در هر زمانی به بهترین شکل می دود، سانتر می کند، دریبل می زند،

شوت می زند و فوتبال زیبایی را ارائه می دهد. چیزی که هیچ وقت از بین نمی رود.

او توانست پس از 8 سال دوری از فوتبال اروپا در سن 45 سالگی به زیبایی در لیگ قهرمانان اروپا بازی کند.

گاهی اوقات از من می پرسند چرا دیوید را به یونایتد باز نگرداندم و من درپاسخ می گویم:" با 43 سال سن راهی برای

بازگشت وجود نداشت. حضور او درپاریسن ژرمن نیز تنها یک انتقال تبلیغاتی برای شناخته شدن پاریسن ژرمن بود هرچند

دیوید در همان مدت کوتاه هم به خوبی بازی کرد.

اما نکته غیر قابل انکار علاقه من به دیوید است.

من او را مانند پسر خود دوست دارم.



      

خبر

 ببسم الله الرحمن الرحیم

 

 

لئو در نیمی ا برای تشویق پرسپولیس به استادیوم می‌روم

 

یکشنبه 22 آذر 1394 0

فردا ساعت 16:20 پرسپولیس در حالی به مصاف گسترش فولاد می‌رود که از دو بازیکن اصلی خط حمله خود محروم است. مهدی طارمی و علی علیپور نمی‌توانند سرخپوشان را در این بازی همراهی کنند و البته علیپور قصد دارد برای تشویق همبازیانش به استادیوم آزادی برود و... بهتر است باقی حرف‌های این مهاجم قائمشهری را در زیر بخوانید.

منبع:خبر اسپورت



      

فتح شدن مادر افشین قطبی

کادر مدیریتی و فنی تیم ملی درگذشت مادر افشین قطبی را تسلیت گفتند. در پی درگذشت مادر سرمربی سابق تیم ملی، افشین پیروانی و کادر فنی تیم ملی این ضایعه و فقدان را به افشین قطبی تسلیت گفته و از خداوند منان برای خانواده قطبی صبر مسئلت کردند.



      

پژمان منتظری

پژمان منتظری سه هفته دیگر دور از میادین خواهد بود. مدافع تیم ملی که در جریان بازی الاهلی و العربی آسیب دیده بود، دیرتر از زمانیکه پزشکان اعلام کرده اند، به میادین بازمی گردد. پس از عکسبرداری از کشاله مصدوم او، پزشکان گفتند پژمان می تواند دو هفته دیگر بازی کند اما پس از گذشت دو هفته، نظر آنها تغییر کرده و می گویند این بازیکن سه هفته دیگر باید دور از میادین باشد. این بدترین خبر ممکن برای منتظری و زلاتکو کرانچار سرمربی الاهلی است که این روزها شرایطی سخت را روی نیمکت این تیم تجربه می کند.در قطر تیم‌ها زمانی به تعطیلات می روند که اولین بازی نیم فصل دوم را هم انجام می دهند. بدین ترتیب منتظری تا شروع تعطیلات به دور از میادین خواهد بود و در نیم فصل دوم به میدان می رود...



      

خبر ورزشی جدید

دور دنیا

 

لئو در نیمی از بازی‌هایش در لیگ قهرمانان گل زدهمسی در پی ثبت یک رکورد جدید

 

اینکه یک بازیکن در نیمی از دیدارهایی که در لیگ قهرمانان اروپا شرکت داشته گل بزند شاید به ظاهر چندان سخت به نظر نرسد اما در واقع آماری است که تنها بهترین‌ها می‌توانند به آن برسند.

 

10 واقعیتی که در مورد نیمار نمی‌دانیداز کشتی تفریحی 5/5 میلیونی تا نیایش قبل از بازی‌ها

 

نیمار، ستاره برزیلی این روزها حسابی در بارسا می‌درخشد.

 

لیگ قهرمانان اروپالندنی‌ها به مرحله بعد خواهند رسید؟

 

دیدارهای مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا امشب با برگزاری 8 دیدار به پایان خواهد رسید. در حساس‌ترین رقابت‌ها لورکوزن و رُم برای صعود برابر بارسلونا و باته‌بوریسف قرار می‌گیرند. به همین ترتیب آرسنال هم در خانه المپیاکوس برای کسب پیروزی و صعود بازی خواهد کرد و چلسی نیز با پورتو مصاف خواهد داد.

منبع.www.varzashi.net

. .net

 



      
<      1   2   3   4   5   >>   >